Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-02@12:57:17 GMT

حالا نوبت «گربه روی شیروانی داغ» است

تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۰۱۰۱۹

حالا نوبت «گربه روی شیروانی داغ» است

ایوب آقاخانی که پس از سال‌ها در تلاش برای اجرای نمایش «گربه روی شیروانی داغ» است، از آخرین سه‌گانه‌اش و تجربه‌ای که رضایت خانواده شهید جهان‌آرا را به همراه داشت، سخن گفت.

این نویسنده و کارگردان تئاتر به تازگی نمایش «هفت عصر هفتم پاییز» را با نگاهی به زندگی شهید محمد جهان‌آرا در مجموعه تئاترشهر به صحنه برد؛ نمایشی که ابتدا قرار بود با بازیگرانی همچون کامبیز دیرباز و نگار فروزنده اجرا شود، اما پس از تغییراتی که به نظر می‌رسید در نمایشنامه ایجاد شده با رحیم نوروزی و لیلا بلوکات به صحنه رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آقاخانی که نمایش‌اش  در زمان اجرا با استقبال خوب مخاطبان همراه بود و در شب‌های اجرا میزبان تماشاگران و مقاماتی از حوزه‌های مختلف هنری، فرهنگی و سیاسی بود، درباره اینکه آیا قصد دارد باز هم به اجرای نمایش‌هایی از حوزه دفاع مقدس بپردازد؟ در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد: «هفت عصر هفتم پاییز» آخرین اثر از سه‌گانه‌ای بود که با محوریت یکی از قهرمانان جنگ اجرا شد و الان دو نمایش در برنامه‌ام هست که یکی از آن‌ها را سال‌های زیادی است به دنبال اجرایش هستم و الان در 42 سالگی فکر می‌کنم دیگر وقت رسیدن به آرزویم شده است. به همین دلیل برنامه‌ریزی کرده‌ام که در صورت فراهم شدن شرایط، نمایش «گربه روی شیروانی داغ» را براساس اثر تنسی ویلیامز اجرا کنم و البته در کنار آن یک اثر دیگر را با رویکردی دانشجویی برای اجرا آماده خواهم کرد.

او سپس درباره آخرین اثرش و روند تغییراتی که در حین نگارش متن «هفت عصر هفتم پاییز» به وجود آمده و اینکه آیا تغییرات به دلیل موانعی خارج از حوزه تئاتر ایجاد شده بود؟ توضیح داد: واقعیت این است که ایده اولیه من برای نوشتن متن در یک هواپیمای C130  با حضور محمد جهان‌آرا و دیگر شهدایی که طبق اسناد در آن پرواز بودند از جمله شهیدان فکوری و نامجو می‌گذشت. حتی چند صحنه‌ای هم از آن را نوشتم ولی متوجه شدم بلای بزرگ این نوع آثار به ناگزیر دامن ما را هم می‌گیرد که آن هم مسئله شعار زدگی بود چرا که من از زبان شخصیت‌هایی که فکر و نگاهشان ثبت شده دیالوگ می‌نوشتم و این دیالوگ‌ها بیشتر از اینکه حاصل بار دراماتیکی باشند، حاصل ایدئولوژی بودند.

وی اضافه کرد: در واقع جریان و فرکانس این ایدئولوژی‌ها آنقدر زیاد بود که احساس کردم به سختی می‌توانم از آن خارج شوم، ضمن اینکه در میان آثار آقای علیرضا نادری هم نمایشی دیده بودم که شخصیت‌ها درباره تفکراتشان زیاد صحبت می‌کردند و بدیهی بود که از تکرار موقعیتی که نپسندیده بودم منصرف شوم.

آقاخانی با اشاره به اینکه «حواشی زیادی که راجع به پرداختن به این نوع شخصیت‌ها وجود دارد مثل گلایه‌هایی که در مصاحبه‌ها هم مطرح شده، بر کارم تاثیر منفی نگذاشت و اتفاقا اثری استراتژیک داشت» ادامه داد: بنابراین ابتدا بخاطر احتمال شعارزدگی، موقعیت نمایش را از داخل هواپیما خارج کردم و دیگر آنکه تلاش کردم ابتلا به آن حواشی را به دنبال نداشته باشم و به این ترتیب تصمیم گرفتم از حضور مستند گونه جهان‌آرا به آن شیوه‌ای که در «تکه‌های سنگین سرب» برای نقش چمران اجرا کردم، صرف نظر کنم و راه جذاب‌تری را برای ارائه شخصیت پیدا کنم.

او در این باره توضیح داد: مسئله سومی در این ماجرا مرا آزار می‌داد و آن هم این بود که شخصیت محمد جهان‌آرا به اندازه مهدی چمران بار درماتیکی غنی نداشت چرا که چمران پر از مسائل خاص و پیچیدگی‌های روان‌شناسانه‌ است و زندگی‌اش هم این اتفاقات را افزون می‌کند، به همین دلیل پرداختن به چنین موضوعی کار را برای یک نمایشنامه‌نویس راحت می‌کرد، اما جهان‌آرا با آرامش، ایثار و وطن‌پرستی ثبت شده و نکته خاصی برای تناقض در او نبود. بنابراین با بررسی و سنجش طول و عرض شخصیتی  به این نتیجه رسیدم که چالش مورد نظرم را به جز گزارش رشادت‌ها به دست نمی‌آورم. ضمن اینکه معتقدم درامی که شخصیت زنی در آن حضور نداشته باشد 50 درصد از اثری که چنین ویژگی‌ دارد عقب‌تر است و مجموع این دلایل در نهایت باعث شد که به این برسم بهترین راه، روایت دو شخصیت مغلوب با چالشی عاشقانه است و به واسطه آن‌ها که کسی  هم رویشان ادعایی ندارد داستان خود را در عین پرداختن به جهان‌آرا روایت کنم.

آقاخانی درباره نامه‌هایی که به نقل از محمد جهان‌آرا در این نمایش خوانده می‌شد، اظهار کرد: هر آنچه در این اثر درباره شخصیت‌ها و حوادث گفته شد براساس مستندات بود. جز این دو شخصیت که در پیشگاه صحنه با مخاطب ارتباط برقرار کردند و همچنین نامه‌ها که مخلوق ذهن‌ من بودند، اما با این حال آنچه درباره حوادث در این نامه‌ها روایت می‌شد با دقت کامل از مستندات برداشت شده بود.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان در پایان با اشاره به اینکه در آخرین روز اجرای نمایش برادر بزرگ محمد جهان‌آرا با خانواده خود به دیدن نمایش آمد و تمام جزئیات را تأیید کرد، گفت: این اتفاق برای من بسیار خوشایند بود و از آنجا که این کار نسبت به آثار قبلی‌ام (دو اثر دفاع مقدسی) نمایشی‌تر بود با اقبال بیشتری در مجموع روبرو شد، به طوری که مخاطب با هر طیف فکری یا سیاسی از دیدن «هفت عصر هفتم پاییز» راضی بود.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۰۱۰۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اجازه فعالیت به ۳ کارخانه سیمان در یک دشت ممنوعه / مجوزهای عجیب دولت بر ضد محیط زیست که در هیچ‌ جای جهان شبیه آن وجود ندارد / نابودی آب و خاک و زمین در نزدیکی تهران (فیلم)

عصر ایران ؛ حسن ظهوری ــ حالا معلوم شده مسئولان برای آن‌که یک کارخانه سیمان دیگر در شهرستان زرندیه و ساوه ساخته شود به اهالی روستای ویدر در این شهرستان دروغ گفتند. چرا که پیش از این بارها روستاییان پرسیده بودند آیا قرار است کارخانه دیگری ساخته شود که گفته بودند نه ولی حالا ساخته شده‌است. آن را در جایی ساخته‌اند که دشت ممنوعه است. شواهد نشان می‌دهد برای گرفتن مجوز ساخت‌اش در طرح ارزیابی زیست محیطی آن عددسازی‌هایی شده و شواهد زیادی از تخلفات گسترده هنگام گرفتن مجوز وجود دارد. اما از همه بدتر جاییست که آن را ساخته‌اند. در یکی از بحرانی‌ترین دشت‌های نزدیک تهران، حالا سه کارخانه سیمان وجود دارد؛ اتفاقی که در هیچ‌جای ایران شبیه آن رخ نداده است.

گزارش را این‌جا ببینید

روستای ویدر حالا در عجیب‌ترین جای ایران واقع شده. اتفاقی که در دشت پیرامون این روستا رخ داده در هیچ‌جای ایران و شاید جهان رخ نداده باشد. کارخانه سیمان ساوه‌ فاصله‌ای با کارخانه سیمان سفید ساوه ندارد. کارخانه تازه تاسیس سیمان سفید فرداد فاصله‌ای با سیمان ساوه ندارد. مابین آن‌ها یک کارخانه تولید آهک هم هست که فاصله زیادی با سه کارخانه سیمان ندارد، و اهالی می‌گویند شب‌ها از آن بوی بدی بلند می‌شود. چهار کارخانه با سطح آلایندگی بالا در جایی که ۱۰‌ها روستا وجود دارد؛ روستای ویدر یکی از آن ۱۰‌ها روستاست و حالا دیگر تحمل اهالی آن تمام شده‌است. مثل تحمل دشت که خیلی وقت است تمام شده و حالا با بحران‌های بزرگ آب و خاک دست و پنجه نرم می‌کند.

معلوم نیست چه کسانی مجوز ساخت کارخانه تازه تاسیس سیمان سفید فرداد را داده‌ است. آن‌چه مشخص است تحت هیچ شرایطی نباید این‌جا ساخته می‌شده‌است. آن‌هم کنار رودخانه ویدر که معمولا فصلی پر آب می‌شود. پل عظیمی که روی آن زده‌اند نشان می‌دهد سیلاب بزرگ به داخل آن می‌ریزد. در طرح ارزیابی زیست محیطی کارخانه تمام اطلاعاتی که درباره این رودخانه داده شده غلط است. اطلاعاتی که به راحتی با یک بازدید از محل قابل راستی‌آزمایی بود.

اما فقط این نیست در خیلی موضوعات زیست محیطی دیگر هم عددسازی شده‌است. مثلا اصلا توجهی به باد قالب که به سمت مناطق روستایی خرقان می‌رود توجهی نشده‌است. و یا فاصله‌ای که کارخانه تا جاده دارد خیلی کمتر از عددیست که در طرح ارزیابی آمده‌است. در حال حاضر تعداد زیادی معدن در همین محدوده فعالیت‌های کارخانه‌های سیمان،‌ فعالند. وقتی در این منطقه حرکت می‌کنید مدام با منظره کوه‌هایی مواجه می‌شوید که تخریب شده‌‌اند. آغاز فعالیت یک کارخانه سیمان دیگر تخریب‌های را دو برابر خواهد کرد؛ خصوصا که برداشت‌‌ها از کوه معمولا با انفجار انجام می‌گیرد، انفجارهایی که پیامد‌های آن خیلی بدتر از آنچه که تا به حال اتفاق افتاده است. انفجارات به راحتی تمام قنات‌هار روستاها را کور خواهد کرد.

روستاییان حتی رئیس سازمان محیط زیست را هم به این‌جا آورده‌اند. آن‌ها به من گفتند سلاجقه با یک بازدید میدانی متوجه تخلفات عجیبی که رخ داده شد و دستور پیگیری داد. دستوری که حتی هنوز یک قدم برای انجام آن گرفته نشده‌است. کارخانه تقریبا ساخته شده و شاید قدم‌های کوچکی برای بهره‌برداری از آن باقی مانده‌استاما نمی‌دانند وقتی از ابتدا این کارخانه با دروغ مسئولان وقت و کتمان آن ساخته شد، حالا کدام وعده را می‌توانند باور کنند. وقتی حتی نمی‌شود باور کرد در یک دشت ممنوعه و بحران زده ۳ کارخانه سیمان مجوز می‌گیرند و در محدوده‌ای بسیار کوچک فعالیت کنند و یک کارخانه آهک هم هوا را بد بو می‌کند. گزارش را حتما ببینید تا بیشتر درباره این تخلف آشکار بدانید.

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مدیرعامل کارخانه سیمان تهران: نباید هر فعالیت مخرب محیط زیست را تعطیل کرد/ سرطان مردم ربطی به ما ندارد گزارش تصویری و تشریحی از وضعیت کوه بی‌بی شهربانو بر اساس عکس‌های ماهواره‌ای / ببینید برداشت‌ زیاد چه بلایی بر سر کوه آورده (+عکس)

دیگر خبرها

  • دشمنان درصدد نابودی مغزهای متفکر جهان اسلام هستند
  • پس از پراید وانت نوبت به بی‌ام‌و وانت رسید!/ عکس
  • امام خمینی (ره) به اسلام و مسلمانان شخصیت بخشید
  • «مست عشق»، «سال گربه» را جاگذاشت/ عبور «آسمان غرب» از «آپاراتچی»
  • از فردریک تا بازگشت به خان نخست
  • سومین جشنواره ملی تئاتر خیابانی رضوی به شناخت ابعاد شخصیت امام رضا (ع) نزدیکتر شد
  • اجازه فعالیت به ۳ کارخانه سیمان در یک دشت ممنوعه / مجوزهای عجیب دولت بر ضد محیط زیست که در هیچ‌ جای جهان شبیه آن وجود ندارد / نابودی آب و خاک و زمین در نزدیکی تهران (فیلم)
  • پرونده ب_ز بسته شد؛ حالا نوبت به کرسنت است
  • اضافه‌شدن ۶ نمایش به جشنواره تئاتر رضوی برای اجرا در دهه کرامت
  • افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان